ملورینملورین، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره
ملورینملورین، تا این لحظه: 8 ماه و 2 روز سن داره

*مادرانه*حس مادرنوشتنش سخت است!*

بازم آ.ز.م.ا.ی.ش.گ.ا.ه

سلام خاله ریزه کاش واقعا یه قاشق سحرآمیز به گردنت بود وموقع غذا میگفتیم :ملورین  با اشتها میشه، اونوقت،تو هم خوب غذا می خوردی. امروز صبح زود بیدار شدیم مامان جون هم اومد و رفتیم آزمایشگاه پیشگام تو میرداماد ، یک سری آزمایشهایی که دکتر نوروزی واست نوشتن وخـــــــــــــیلی کامله، از شما بگیریم ببینیم که دخمل ما چرا اینقده کوچول موچولو وبه غذا بی میل.بعد هم رفتیم رادیولوژی پایتخت وازمچ دستت عکس گرفتیم واسه تخمین رشد استخوانی شما. الان چند روزه که میشه گفت اصلا چیزی نخوردی،وزنتم که کمه ،هنوز لباسی که تو اولین عید تنت کردم اندازته.یعنی لباس ماهگیت اما الان شما ماه و روزت شده. هر چی میارم میگی ...
12 خرداد 1393

مسافرت نوروزی

نوروز امسال برخلاف اینکه تصمیم داشتیم  جایی نریم،  شنبه دوم عید صبح با با زنگ زد و گفت آماده باشین که می خوایم بریم مسافرت . منم کارام رو انجام دادم  و قرار شد خاله محدثه با ما بیاد .تقریبا ساعت سه حرکت کردیم .هنوز تصمیمی نگرفته بودیم کجا بریم . طبق معمول که راه میوفتیم و خودمون رو میسپریم به جاده ؛ اول سر از قم درآوردیم و شب رو خونه خاله مهری(خاله خودم) موندیم.برای خواب هم خونه مادربزگم رفتیم. یکشنبه صبح ساعت هفت هم راه افتادیم به سمت اصفهان واونجا هم رفتیم پارک ناژوان و باغ پرندگان . کمی از ظهرگذشته بود که به سمت شیراز راه افتادیم . نزدیک های مرودشت ازمجموعه میراث فرهنگی پاسارگاد دیدن کردیم. من عاشق جاهای...
6 خرداد 1393
1